توضیحات
علل حذف علما از مشروطيت
دانلود تحقیق با موضوع علل حذف علما از مشروطيت،
در قالب word و در 18 صفحه، قابل ویرایش.
در قالب word و در 18 صفحه، قابل ویرایش.
بخشی از متن تحقیق:
«بايد
بدون ابراز هيچگونه ترديدي گفت: نقش اول و اساسي را در جنبش
آزاديخواهانه و عدالتخواهانه مردم در مشروطه، علما بر عهده داشتند.
آنها با نفوذ روحاني خود در جامعه، و سابقهاي كه به دليل همين نفوذ
معنوي از آن برخوردار بودند، توانستند جنبشي را عليه حكومت ظالمانه
قاجار به وجود آورند.»[xlviii] امام خميني(ره)، رهبر كبير انقلاب
اسلامي ايران، در اين مورد ميفرمايد: «در اين جنبشهايي كه در طول
زماني كه ما بوديم در آن، يا نزديك ما بوده، در اين جنبشها كسي كه
قيام كرده، باز اين طبقه (روحانيون) بودند. طبقات ديگر هم همراهي
كردند، ليكن اينها ابتدا شروع كردند. در قضيه تنباكو اينها بودند كه
به هم زدند اوضاع را. در قضيه مشروطه اينها بودند كه جلو افتادند و
مردم هم همراهي ميكردند با آنها. در اين قضاياي ديگر هم، روحانيت با
شما همه رفيق بوده است[xlix]… اين صد سال اخير را وقتي ما ملاحظه
ميكنيم، هر جنبشي كه واقع شده است از طرف روحانيون بوده است بر
ضد سلاطين. جنبش تنباكو بر ضد سلطان وقت آن بوده است. جنبش مشروطه
بر ضد رژيم بود. البته با قبولداشتن رژيم، عدالت ميخواستند ايجاد
كنند[l]… جنبش مشروطيت هم… از روحانيين نجف و ايران شروع شد.
مردم تبعيت كردند و كار را تاآنجاكه توانستند، آن وقت انجام دادند و
رژيم استبدادي را به مشروطه برگرداندند. ليكن خوب نتوانستند مشروطه
را آنطوركه هست درستش كنند، متحققش كنند. باز همان بساط [رژيم
استبدادي] بود[li]… در جنبش مشروطيت همين علما در رأس بودند. اصل
مشروطيت اساسش از نجف به دست علما و در ايران به دست علما شروع شد
و پيش رفت. اين قدر كه آنها ميخواستند كه مشروطه تحقق پيدا كند و
قانون اساسي در كار باشد، ليكن بعدازآنكه شد، دنبالهاش گرفته
نشد…[lii] مشروطه را آنها (علما) به پا كردند و ديگران آمدند و مشروطه
را همان استبداد غليظتر با اسم مشروطه، يك اسم بيمسمايي بود و
گفته ميشد كه ما مجلس داريم و مشروطهخواه هستيم، ليكن استبداد به
تمام معناي خودش بر ما حكومت ميكرد …
بدون ابراز هيچگونه ترديدي گفت: نقش اول و اساسي را در جنبش
آزاديخواهانه و عدالتخواهانه مردم در مشروطه، علما بر عهده داشتند.
آنها با نفوذ روحاني خود در جامعه، و سابقهاي كه به دليل همين نفوذ
معنوي از آن برخوردار بودند، توانستند جنبشي را عليه حكومت ظالمانه
قاجار به وجود آورند.»[xlviii] امام خميني(ره)، رهبر كبير انقلاب
اسلامي ايران، در اين مورد ميفرمايد: «در اين جنبشهايي كه در طول
زماني كه ما بوديم در آن، يا نزديك ما بوده، در اين جنبشها كسي كه
قيام كرده، باز اين طبقه (روحانيون) بودند. طبقات ديگر هم همراهي
كردند، ليكن اينها ابتدا شروع كردند. در قضيه تنباكو اينها بودند كه
به هم زدند اوضاع را. در قضيه مشروطه اينها بودند كه جلو افتادند و
مردم هم همراهي ميكردند با آنها. در اين قضاياي ديگر هم، روحانيت با
شما همه رفيق بوده است[xlix]… اين صد سال اخير را وقتي ما ملاحظه
ميكنيم، هر جنبشي كه واقع شده است از طرف روحانيون بوده است بر
ضد سلاطين. جنبش تنباكو بر ضد سلطان وقت آن بوده است. جنبش مشروطه
بر ضد رژيم بود. البته با قبولداشتن رژيم، عدالت ميخواستند ايجاد
كنند[l]… جنبش مشروطيت هم… از روحانيين نجف و ايران شروع شد.
مردم تبعيت كردند و كار را تاآنجاكه توانستند، آن وقت انجام دادند و
رژيم استبدادي را به مشروطه برگرداندند. ليكن خوب نتوانستند مشروطه
را آنطوركه هست درستش كنند، متحققش كنند. باز همان بساط [رژيم
استبدادي] بود[li]… در جنبش مشروطيت همين علما در رأس بودند. اصل
مشروطيت اساسش از نجف به دست علما و در ايران به دست علما شروع شد
و پيش رفت. اين قدر كه آنها ميخواستند كه مشروطه تحقق پيدا كند و
قانون اساسي در كار باشد، ليكن بعدازآنكه شد، دنبالهاش گرفته
نشد…[lii] مشروطه را آنها (علما) به پا كردند و ديگران آمدند و مشروطه
را همان استبداد غليظتر با اسم مشروطه، يك اسم بيمسمايي بود و
گفته ميشد كه ما مجلس داريم و مشروطهخواه هستيم، ليكن استبداد به
تمام معناي خودش بر ما حكومت ميكرد …